جدول جو
جدول جو

معنی قاضی صمیری - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی صمیری
(صَ)
محمد بن اسحاق، مکنی به ابوالعنیس یا ابوالعیس یا ابوالعنبس یا ابوالعینین. رجوع به معجم الادباء ج 18 ص 8 و تاریخ بغداد ج 1 ص 218 و کشف الظنون و ریحانه الادب ج 2 ص 494 و ابوالعنیس محمد بن اسحاق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
عمر بن محمود بلخی ملقب به حمیدالدین ومعروف به حمیدی و گاهی با انتساب به پدر به محمودی از مشاهیر فضلاء و ادباء و اکابر علماء عصر ملکشاه سلجوقی و معاصر انوری ابیوردی و مسندنشین منصب قضاء بود. وی تصانیفی طریف دارد و در تمامی آنها همه گونه محسنات بدیعیه را در نظر گرفته است. او راست: 1- الاستغاثه الی الاخوان الثلاثه. 2- حنین المستجیر الی حضره المجیر. 3- روضه الرضا فی مدح ابی الرضا. 4- قدح المغنی فی مدح المعنی. 5- مقامات. این کتاب به مقامات حمیدی معروف و به زبان پارسی است و دارای 24 مقامه است و در میان فارسیان همان مکانت را دارا هست که مقامات حریری در میان عرب دارد از مشهورترین و ممتازترین تألیفات اوست و بارها در هند و ایران چاپ شده است. انوری قطعه ای در مدح آن گفته است و این از آن است:
هر سخن کان نیست قرآن یا حدیث مصطفی
از مقامات حمیدالدین شد اکنون ترهات.
6- منیهالراجی فی جوهر التاجی. 7- وسیله العفاه الی اکفی الکفاه. حمیدی شعر نیز خوب میسروده است. این اشعار ازاوست:
مرد باید که باب مقصد خویش
میگشاید به عقل و می بندد
رفتن بی مراد نستاید
گفتن با گزاف نپسندد
ابر باشد که یاوه میگوید
برق باشد که خیره می خندد.
وی به سال 559 هجری قمری وفات یافت. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 197) (ریحانه الادب ج 1 ص 351)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تقی الدین عبدالقادربن... قاضی حنفی النحوی متوفی به سال 1005 وی حاشیه ای برالفیۀ ابن مالک در نحو دارد. (از اسماء المؤلفین ج 1 ص 599)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
خلف قاضی مسعود است. از سادات دیار قزوین، سی سال قاضی ری بوده و در فن فصاحت و بلاغت نظماً و نثراًمشهور و دستور الانشاء از تألیفات اوست. او راست:
قاصد مرا برفتن کویش بهانه ساخت
آخر به این بهانه در آن کوی خانه ساخت.
و نیز:
به این بهانه که آئی برون گرفتارت
زمان زمان ز ره انتظار برخیزد.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 228)
لغت نامه دهخدا